not Hold Water:

بي معني بودن. غير منطقي بودن. به عقل جور در نيامدن

The Kiss Of Death:
فاتحه چيزي را خواندن

Get The Hang Of Something:
قلق چيزي را به دست آوردن. راه كاري را ياد گرفتن

Raise A Stink:
الم شنگه به پا كردن. قشقرق راه انداختن

Get Off Someone's Back:
دست از سر كسي برداشتن

Be Greek To One:
قابل درك نبودن. سر در نياوردن

Dressed To The Teeth:
با سليقه لباس پوشيدن

Not Have A Leg To Stand On:
حتي يك دليل خوب براي ادعا نداشتن

Out On A Limb:
در موقعيت خطرناك قرار داشتن

Up One's Sleeve:
آماده داشتن. زير سر داشتن

Fork Over:
سلفيدن. رد كردن (پول)

Eat One's Heart Out:
حسودي كردن. دل كسي سوختن. غصه خوردن

Give Someone A Buzz:
به كسي زنگ زدن. تلفن زدن

The Salt On The Earth:
آدم هاي نازنين. آدمهاي بي نظير

 


THE BEST THERE IS
THE BEST THERE WAS
AND THE BEST THERE EVER WOULD BE